از یک دوست...

ما رها تر از باد به هم می رسیم اگر بال آرزوهایمان نشکند
آرزو چقدر زیباست
آرزو های ما
اگر به آنها برسیم
" دنیا را پر از شکوفه خواهیم کرد "
ولی نه
" شکوفه های دنیا را رنگ آمیزی خواهیم کرد"
شاید روزی نقاش شدیم " نقاش آرزو ها ".
در ذهن خود تصویر یک...............

خیلی وقتا
خیلی چیزا
خیلی آسون
از زندگی ما خارج می شن , بی خداحافظی و بی خبر
خیلی یه دفعه ای
.
.
.
گاهی تا مدتها بی خبریم از رفتنشون و فکر می کنیم هنوز هستن و مثل قبل باقی و برقرار
اما اونا رفتن
بی خبر و بی سر و صدا و حتی....... بی خداحافظی
.
.
.
گاهی وقتها یه آدم میتونه از زندگی ما خارج بشه و ما بی خبر یهو به خودمون میاییم
و می بینیم که دیگه نیست . شاید اشک بریزیم شاید بریم دنبالش که برگردونیمش
.
.
.
ویا شاید
به تقدیر بسپریمش
.
.
.
اما این مطلب فقط در مورد آدما نیست
و می تونه در مورد چیزای دیگه باشه مثل عشق
عشق از دل ما بره و ما بی خبر باشیم
هنوز کنار کسی باشیم که یه روز عاشقش بودیم و فکر می کنیم هنوز هستیم
در حالیکه عشقی وجود نداره
رفته خیلی آسون و بی خبر و بی خداحافظی
آن قدر آروم و بی صدا دلمون رو ترک کرده که متوجه نشدیم
ولی من بعید می دونم که عشق مثل آدما باشه و بشه برگردوندش
عشق جدیدی ممکنه به وجود بیاد ولی اون عشق قبل اگه بره دیگه رفته و بر نمی گرده
.
.
.
نظر شما چیه؟
.
.
.
شعر یه آهنگ از رضا صادقی رو در زیر می نویسم که تقدیم کرده به همه ی کسانی که دوست دارند
بی خدا حافظی برن
ضمنا من خیلی این آهنگ رو دوست دارم , قشنگه , حتمن گوش بدین
.
.
.
به همین ساده گی رفتی ..... بی خداحافظ عزیزم
سهم توشد روزتازه ..... سهم من اشک که بریزم
به همین ساده گی کم شد ..... عمر گل بود و تو دستم
گله از هیچ می دونم ......خودم این و از تو خواستم
به جون ستاره هامون ..... تو عزیز تر از چشامی
هر جا هستی خوب و خوش باش ..... تا ابد بغض صدامی
تو رو محض لحظه هامون ..... نشه باورت یه وقتی
که دوستت ندارم این و ..... به خدا گفتم به سختی
من اگه دوستت نداشتم ...... پای غم هات نمی موندم
واست این همه ترانه ..... از ته دل نمی خوندم
اگه گفتم برو خوبم ..... واسه این بود که می دیدم
داری آب می شی می میری.... این و از همه شنیدم
دارم از دوریت می میرم ..... توکنار من نسوزی
از دلم نمی ری عمرم ..... نفسامی که همونی
تو رو محض لحظه هامون ..... که نفس نفس خدا شد
از همون لحظه که رفتم .....روحم از تنم جدا شد
توکه تنها نمی مونی ..... من ِ تنها رو دعا کن
خاطراتم رو نگه دار..... اما دستام و رها کن

 
به دل گفتم که از سر به درش کن
جوابم داد که راهش را ندانم
دگر باره بگفتم , نکنش یاد
جوابم داد , که دیریست در تلاشم
بگفتم او تو را ز خاطرش برد
بگفتا چاره چیست ؟
او بی مرام است
بگفتم تا به کی در انتظاری؟
جوابم داد تا مقدر هرچه باشد
~~~~~~~~~~~~~~
سخن بیهوده گویم با دل ِ مست
که او مجنون شده ست و رفته از دست

هیچستانیست دنیا...

 
دوستان عزیز هنگام خواندن کلمه ی " هیچ احساسی " لطفا بر روی حرف "چ" علامت ساکن بگذارید
لازم به ذکر است که منظور از هیچ احساسی بی عشق یا بی نفرت بودن است
در واقع تفسیری ست از حالتی که در آن بی احساسی موج می زند
یا به عبارتی به حالت خنثی رسیدن است
...................................................................
به هیچ احساسی دچار گشته ام
دگر باران ِ پاییز رخت عروسی بر قلبم نمی کشد
دگر آفتاب ِ داغ در میان ِسوز ِ آبان ماه
نوازشگر ِ دل تنهایم نیست
.~.~.~.~.~.~.
تنها ی ِ تنها بی نیاز گشته ام از , تن ها
به گاه نامه عمرم می نگرم
که چگونه شتابان چون برگهای زرد پاییزی فرو می ریزند
.
.
.
سال بر من می افزایند
وبی رحمانه سال های بی عشقی را نیز به حساب عمر می گذارند
.~.~.~.~.~.
هیچ احساسی " را دوست نمی دارم "
چرا که رقص عشق در روحم
مرا چون پروانه ای رنگ رنگ
به پرواز در می آورد و تا قله های بلند بالایم می برد

ای کاش...

ای کاش کودکی بودم 

 تا بزرگترین شیطنتم، نقاشی روی دیوار بود . 

ای کاش کودکی بودم تا از ته دل میخندیدم. 

نه اینکه مجبور باشم همواره تبسمی تلخ بر لب داشته باشم.  

ای کاش کودک بودم تا در اوج ناراحتی و درد با یک بوسه همه چیز را فراموش میکردم

هوای ابری و ...

هیچی واسه گفتن نیست امروز باز هم بارونیه و دلگیر .البته دلگیری ما از این هوا نیست خیلی وقته که دلمون گرفته

هیچی  واسه گفتن ندارم .همین