دستهایت را...

واژه ها

خاطرات انگشتانم را می نوشند

و در جاریِ شعرم

دسته گل به آب می دهند

بوی خوش دست هایت را!






چشم هایت 

کافه های شبانه ای ست 

پر از موسیقی بانجو 

و پایکوبی پروانه ها 

که عشق را  

در میانه می رقصند 

و با زیبائی بزرگ می شوند 

وقتی که چشم هایت 

این باغهای موزیکال 

با هر نتِ باران شکوفا می شوند 

و آدم  را وادار می کنند 

دلش بخواهد با هر برگ برقصد

وقتی تو پلک می زنی 

و هر فصل جایش را 

به فصل دیگر می دهد !  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد