2013/7/17



من تنها برای تو می زنم ؛ زاار ؛ تاار ؛ زار ؛ لَه لَه ؛ لَه؟ لُه!

هُل می دهم،تو می افتی،من شانه هایم را می دهم بالا،کابوس ها می ریزند پایین...

 زیر آمد...

من لِه شدم...

خُل بودم...





وقتی خط هایم برای تو نباشد همان بهتر که خط به خط شوم

یا خط رو خط شویم

تو یه هر دومان من شود، نقطه شویم

خط هایم هستی...









































///

 من آب شده ام

طوری که انگار آب رفته باشم

آب نبارد هم حالا

آب؟

اوووووو...





من فقط یک جیغ بلند کشیدم.

صدای موتور پسر همسایه موقع سحر.

یاد چند سال پیش افتادم. با هم دعوا کرده بودیم. من به دخترخاله هایم گفتم حق ندارند با او

صحبت کنند.

کاش یک بار دیگر مثل آن روز زمین بخورم تا از سوزش کف دستانم همه چیز را فراموش کنم.

صدای پویا محمودی. ساعت پنج و بیست و دو دقیقه صبح. صدا هست ولی سیما نیست. سیما

لطفا بیا. هرسیمایی باشد خوب است. این سیمایی که من می بینم زیادی سبزه است.

 من که تا حالا فقط با پتویم همبستر شده ام چه از کابوس می دانم؟

من فقط یک جیغ بلند کشیدم.

جولاغ بستم می فهمی؟ واقعا دلم جولاغ بسته... حس میکنم. چند کیلویی هست





چقدر خوب میخنده. . .

بــــــــــــووووووووووووووق




همیشه می شنوی و می بینی ام...


اینجا که باشی افقی می شود عمودی... راه که می رویم پشمک می خوریم


من به موهایم تخم مرغ می زنم، دم اسبی می بندم و برای عصرانه روی موهایم املت درست می کنیم... .


اما حالا پشمک ها به من می خندند و از خنده شکمشان درد می گیردو اشکشان در می آید...


اگر آسیه بداند خوشحال می شود و با نگاهش تخم مرغ و گوجه فرنگی هدف می گیرد طرفم


باد استفراغ می کند روی صورتم...


کاش می چشیدی، می بوییدی و لمسم میکردی!

82_81






یک برگ از دفتریادداشت خواهرمه که جز خواهرم من هم خـــیــــلی دوشتش داشتم.

جز اون "سیب" حمیدمصدق و "پریا" احمد شاملو رو هم خیلی دوست داشتم اما من مدرسه نرفته بودم تا بتونم

بخونم یا بنویسم فقط از خواهرم شنیده بودم و حفظ شده بودم.(سال83_82کلاس اول بودم)

شاید اگه خواهرم برای یک بار اجازه می داد شعر را تا آخر از روی کتاب رونویسی کنم دیگه هیچ وقت مجبور نبودم

دزدکی و با ترس تو دفترش بنویسم.

این برگه رو چند  روز پیش وقتی رفته بودم خونه خواهرم تا کمکش کنم از دفتریادداشتش که هنوز نگه هش داشته

کندم...اجازه نمی داد ولی من کندم.




دلم هوای مزه کردن دود سیگار پدرم رو در سر داره... یکی ویبره گوشیم رو خفه کنه...قرص هام کو؟

خلیج












از وقتی   کمتر حرف میزنم بیشتر فکر میکنم...
این  روزا  خیلی چیزا ها رو دیدم، شنیدم، فهمیدم، ...
آه که چقدر من پر حرف بودم... کاش هیچ وقت حرف نزنم.