خوبی؟
خوب؟
خوب کجا بود
من اصلا فکر نمیکردم حرفام به این سرعت به گوشت برسه و عملیش کنی
دقیقا این دو روز رو به موت بودم
هذیون
درد
هذیون
ببینم به بقیه ی حرفامم همین طور گوش میدی؟
تو محشری اصلا حرف نداری به جون خودم راست میگم:))
الان حالم خوبه و میتونم ساعت ها باهات مثل قدیما اختلاط کنم
آره بابا میدونم مزخرف شده بودم ولی خودتم میدونی گاهی وقتا دست خودم نیست این مزخرف شدنه
میگم این کتاب که دارم میخونم خیلی خیلی ...اخه چی بگم کلا سیستم روانیمو بهم ریخته بعد از این دو روز که دوباره شروع کردم به خوندن اصلا درک نمی کنم فکر کن آخه تاریخ طبری و تاریخ جلالی جزوه کتابایی هستن که به عنوان مستندات تاریخی خیلی موثق ازش یاد میشه و چه قدر وقایع زننده زیاد داره انگار همه چی تهش به زیر شکم ختم میشه پس کرامت انسانی که انقدر ازش دم میزدن کجاست؟من الان خیلی قاطیم من همه جور کتاب خوندم و فکر می کنم تنها چیزی که باز میشه به اون کمی ایمان داشت خود تویی دیگه به هیچ کس و هیچ چیز ایمان وباور ندارم فکر کنم تنها کسی که میشه بهش اعتماد کرد تویی گاهی وقتا وقتی یه سری مسائل برام روشن میشه احساس میکنم به تو نزدیک تر میشم بیشتر دوستت دارم همنوز نمیدونم تو چه طور میتونی کنار بیای با حرفایی که از طرف ما آدمای احمق زده میشه به اسم تو چه طور میتونی انقدر آروم و موقر به بود خودت ادامه بدی من تنها چیزی که همیشه دوست داشتم اون سکوت و آرامشیه که همیشه داری و خنده ای به پهنای صورت
حالا نمی شد انقدر ناز نمی کردی و خودتو از ما قایم نمی کردی و یکم دست بالا نمی گرفتی به جان خودم چیزی از بزرگی همه میگن تو ی تو کامله کم نمی شد :))اونوقت من انقدر گیج نمیزدم بعد از خوندن کتاب منظورم عدم تطابق داده های قدیم با داده های جدیدیه که مغزم گرفته
شایدم این گیجی اثر قرصا و شربتاست:))))))))))))