سکوت اشک و تنهایی و غربت و تیرگی.
همه و همه خصمانه حنجره ام را می فشارد.
آه تلخی در بغضم و درد عجیبی در اعماق وجودم جاریست.
غیر از این درد سنگین...
وجود گرم و روشنی را در اعماق قلبم احساس میکنم..
وجودی که نور است و روشنایی دل ها.
براستی همچون نامش ......
(بینا)