زاویه ها

شهر پر از زاویه شده است 
زاویه ها نمی گذارند
با خیال ِ راحت
دورت بگردم

هوای یار...

بـه هــوایِ دیـدنت 
هــر شب ...
قَــد می کشـند 
گـلهـایِ زیـر پنـجره !

امروزانه ها

ما همه با زندگی معامله می کنیم …!
با خودمان هم معامله میکنیم و با کسانی که دوستشان داریم هم …!
اگر نبخشی ، نمی بخشم
خیانت کنی ، خیانت میکنم
بدی کنی ، بدی میکنم
دروغ بگویی ، دروغ می گویم
و همیشه کوچک می مانیم ؛
بدون تجربه ی زندگی بالاتر و آرمانی تر …!
این را بدانیم که با خوب ، خوب بودن هنر نیست !…

---

امروزانه های من


جاذبه...

گاهی وقتـــا یه نفـــر 
باعث می شه که حس کنی
چیزی که تـــو رو روی زمین نگه داشته....
جاذبه ی زمین نیست ....

اصلاً

اصلاً عمری تنگی قفس سینه را
تنها برای آن لحظه ای سر میکنیم
که... 
بجای دلهایمان
آسمانی یکدست
می تپد!!!

دوستت دارم....

عاشقانه ها

عاشقانه ها را 
به بند دلها بیاویزیم،
برای روزی که قحطی این زمستان
موریانه وار
ریشه های محبت را می جَوَد!!!

نوشتارم...

تنها وقتی مینویسم  

که جوهر قلم بخواهد

 از چشمهایم جاری شود!


بوسه و مستی

بوسیدمت 
مست شدم 
یعنی حالا تا 40 روز 
نمازم قبول نیست ؟
----
امروزانه های احسان
بتاریخ بیست و چهارم اردیبهشت ماه نود و دو

نبودنت...

وقتی نیستی 
پایم حوصله نمیکند پایش را ازچشمانم 
بیرون بگذارد
----
امروزانه های احسان
بتاریخ بیست و چهارم اردیبهشت ماه نود و دو

صدای تو

صدایت
موعد آمدن چلچله هاست
بی هوا
پر می شوم از آسمان!
---
امروزانه های احسان
بتاریخ نوزدهم اردیبهشت ماه نود و دو

همینطوری

زیاد 

بود دارم

هیچ 

هست ندارم.


---

پی نوشت:


من همه بود
تو همه هست

دلتنگی...

دلتنگی

رسم دلگیری ست

وقتی برای به یاد آوردنت

چیزی با تو برابر نمی شود!

 

بزرگداشت روز معلم. تقدیم به معلم زندگی من

sms-rooz-moalem2-yasgroup.ir_.gif

بزرگداشت روز معلم را به تمامی اساتید محترم، دانشجویان و پژوهشگران شادباش می گوئیم.


می توان در سایه آموختن
گنج عشق جاودان اندوختن
اول از استاد، یاد آموختیم
پس، سویدای سواد آموختیم
از پدر گر قالب تن یافتیم
از معلم جان روشن یافتیم
ای معلم چون کنم توصیف تو
چون خدا مشکل توان تعریف تو
ای تو کشتی نجات روح ما
ای به طوفان جهالت نوح ما
یک پدر بخشنده آب و گل است
یک پدر روشنگر جان و دل است
لیک اگر پرسی کدامین برترین
آنکه دین آموزد و علم یقین

===================
تقدیم به معلم زندگی من

بمان...

کفش های یادت را

به دیوار تنهائی ام

آویخته ام

تا خیالش راحت شود

تو از پیش من

جائی نمی روی

آه ... چشم هایت!

چون دو قوی باشکوه

در برکۀ احساسم

فرود می آیند

و زیر نم نم نیلوفر

دلم را

در امواج آرامش

بالا وُ پائین می برند

و چه ساحل دور ست

چشم هایت ، چشم هایت ! 

آمدنت...

چشم هایت که می وزند

خیالم بارانِ گل می گیرد

و من لبالب از تمام عاشقانه ها

به انتهای کوچه ای می نگرم

که دلم به عطر تو می پیچد

و تا آمدنش

با کفش های پر از باران

افکار عاشقانه ام را

این پا وُ آن پا می کنم

تو...

در گرگُ میش رؤیاها

از شاخه های خیالت

گلواژه می چینم

و در گلدان شعرم می گذارم

با طلوع یاس ها

من در آئینۀ چشمانت

تا دورترین باغ جهان

خواهم رفت

و تا غروب آفتاب گردان

برای لا به لای دفترم

از بوی تو گل می چینم !

دلم...

دلم

نامۀ عاشقانه ای ست

برای هیچ کس

که بعد از من باد آن را

در کوچه های شب

برای پنجره هائی 

که ماهشان مرده است

زمزمه خواهد کرد!

اینجا و آنجا

اینجا عشق

به افق باران

رأس دلتنگی ست

آنجا را نمی دانم !

 
بتاریخ پنجم اردیبهشت ماه نود و دو