تنها با من...

با من بنوش 
دوستت دارمی را که از لب هایت 
بر تنم سحر می فروشد . 


----

با مخاطب مورد نظر

نگاه تو...

رگبار پائیزی هم آغوش با دریچه ی ذهنم 
مغشوش از توهمی سرد 
بر شیشه ی نگاه بی روحم 
ها میکند نوازش تند نگاهت را

---
با مخاطب خاص

دلتنگی...

دلتنگی بد نیست،
یادگاریست از آنهایی که دوستشان داریم و از ما دورند...
دوری پایان دوستی نیست…
گاهی لطیف‌ترین غم دنیاست!

---
امروزانه

دلنوشته های امروزانه

گمراه تر از دلخوری غنچه از ستیز بــــــــــــــــــاد
حسادت ِ ثانیه هاست بر نازکی ِ عمر ِ نجابتش
---
دلنوشته های امروزانه

 

 

من...

دور مبین
هراسم از فاصله ها نیست .
سکوتم
خلوت از غمی ست
که دیگر میدانم دست از سرم بر نخواهد داشت .
میخواهد برای همیشه دست در دست تو
برای آنکه دلش به آمدن محتاج است
نغمه های روشنی را
به تن عشق
جاودانه بخواند .

تو...

بوی آشنای تو
در تمام وجودم می پیچد .
چشمانم را که می بندم
نفسهایت را میشنوم .
هوا سرد است و نقش گرم لبهایت
مرا به خوابی که آرزویش را دارم می کشاند .
چه خوشبخت است
قلب قناری در قفس
وقتیکه می داند
نقش آرزو نه در پریدن است و نه در خواندن
در دستان عشقی مطمئن جا دارد .

ماه من ...

چگونه با کدامین آهنگ
به  خدای آسمان بگویم :
که اگر چشمانت را ببرد
من تاریکترین شب جهان میشوم .
من بی آنکه در ظلمت جانم برای آواز دلت
آهنگی باشم اما
به نور چشمانت محتاجم .
اگر خدای عشق هیچگاه بر رد نگاهم بوسه ای نکاشته است
از آنروست که
سالهاست به روی ماه چشمانت
از سجده بر نخواسته ام.

دل تنگ...

دلم تنگ است
دیگر موسیقی آب و بید و ترانه هم
خاموش است
مگر نمیداند که قلبی به خیال اوست
که در کنار شب  ، بیداریش را تاب می آورد؟