به نام خدا
موضوع انشاء : هر چه دل تنگت میخواهد بگو .
این انشاء را دل تنگم می نویسد و میخواهد بگوید هر آنچه را که در دل دارد .
دل تنگ من دلش یک کوه میخواهد تا سرش را بر روی شانه های کوه بگذارد و گریه کند .
دل تنگ من دلش یک خانه کوچک با پنجره هایی رو به خدا می خواهد . دل تنگ من میخواهد آن خانه حوض هم داشته باشد . ماهی قرمز هم توی حوض باشد .
دل تنگ من یک خانه با درخت سیب و انار و نارنج دلش میخواهد . دل تنگ من دلش میخواهد آن خانه پشت بام هم داشته باشد تا بعضی از شبها که دلش برای ماه تنگ میشود رختخوابش را رو به ماه پهن کند و تا صبح در گوش ٍ ماه پچ پچ کند .
دل تنگ من دلش میخواهد در آن خانه همه دور هم باشند حتی پدر بزرگ و مادربزرگ . دل تنگ من دلش میخواهد که عاشق باشد و دوستش داشته باشد . آخر دل تنگ من او را دوست دارد اما می ترسد به او بگوید که او جان من ترا میخواهم دوست داشته باشم اما می ترسم تو مرا دوست نداشته باشی . آخر در آسمان تو ستاره زیاد است اما در آسمان من فقط یک ماه است .
دل تنگ من دلش میخواهد سوار اسب بشود چون اسب سواری را هم دوست دارد اما تنهایی می ترسد سوار اسب بشود . کاش او هم بود و با او سوار اسب میشد .
دل تنگ من دوست دارد شاعر باشد و شعر بگوید و قصه هم یه عالمه بلد بشود تا برای کودکان ماه قصه بگوید . تا آنها خوشحال شوند و دیگر گریه نکنند .
دل تنگ من دلش دوست دارد بی کینه باشد و بدی ها را زود فراموش کند و خوبیها را همیشه به یادش بسپارد .
دل تنگ من دلش خیلی چیزها می خواهد که می گویند دیگر در این دوره و زمانه همش کشک است . اما دل تنگ من کشک هم دوست دارد خیلی زیاد .
دل تنگ من دوست دارد تار زدن را یاد بگیرد تا بعضی از شبها که ماه شاعر می شود برای او بنوازد .دل تنگ من دلش یه کتابخانه بزرگ می خواهد خیلی دلش میخواهد .
دل تنگ من دلش میخواهد که یک روز با او به ماه سفر کند چه خوب میشود ماه عسل را با او به ماه برود کاش او بفهمد که دل تنگ من میخواهد دوستش داشته باشد . او بفهم دیگه !
دل تنگ من دلش میخواهد ...........
خیلی قشنگ بود منم دلم همه اینارا میخواد
kheyli ghasgang bud. unghadr ghashang ke ashkamo daravord. mamnoon