یک نفر از کوچه ما عشق را دزدیده است !
این خبر در کوچه های شهر ما پیچیده است !
دوره گردی در خیابان ها محبت می فروخت،
گویا او نیز بساط خویش برچیده است !
عاشقی می گفت : روزی روزگاران قدیم،
عشق را از غنچه های کوچه باغی دزدیده است !
عشق بازی در خیابان مطلقا ممنوع شد !
عابری این تابلو را دور میدان دیده است !
یک چراغ قرمز از دیروز قرمز مانده است.
چشمکش را هیز چشمی خیره سر دزدیده است