در هیاهوی نا گهان
با موهای افشان
زیر این آسمان سرخ
با زانوان خسته
با هزار غنچه ی گل سرخ می آیی
دستانت آشفته
در رویاهای نا شناخته
کودکی هایت را لای روزنامه ی باطله می پیچی
بامنطق بیهوده
در مانده می شوی
مرگ هیتلر ، پی نوشته ... تکانت می دهد
به خود می آیی
برمی گردی
و زیبا می شوی...