همسفر صبور من چراغ خونه دلم
میون تنهائی و غم توئی بهونه دلم
تو صبح روشنی بذار پنجرهها نگات کنند
کنار خط آسمون بنفشه ها صدات کنند
بیا بذار تموم بشه جاده سرد فاصله
مهربونی پا بگیره به جای حسرت و گله
به باغ زندگیم ببار گلهای خنده وا بشن
از قفس سینه من کبوترا را رها بشن