وقتی در سکوت جاده ای دراز میهمانی تنها با پاهای تاول زده بر تنهاییت در میزند قبولش کن شاید با تنهایی هم سکوتی به اندازه یک خواب تعریف کرد میهمان من غبار راهت را با اشک چشمم میشویم به خانه تنهای منتظر خوش آمدی...
هوبرت
چهارشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1386 ساعت 04:33 ب.ظ