یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد...
یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد...

به کسی که نه دوست داشتنش را باور کردم
و نه باور کرد که دوستش می دارم
...
شبهای دوباره رفتن
شبهای از هم گسستن
شبهای شکستن از تو
شب خاکستریه من
چشمهای بارونیه تو
اسممو بازم صدا کرد
وقتی از دنیا بریدی
که دلت منو رها کرد
می دونی که دیگه اینجا
واسه تو جایی ندارم
دیگه هیچکسو نمی خوام
دیگه پروایی ندارم
می رم و می رم و می رم
پای من خسته نمیشه
عهدیو زدی شکستی
که دیگه بسته نمی شه
می دونم که خوب می دونی
بی تو من غمی ندارم
بیشتر از هیچکسی نیستم
کمتراز کسی ندارم
به سراغ من نیایی
که به شب نیازمندم
از کسی حالم نپرسی
که جدایی ساز کردم
هوبرت
سهشنبه 15 خردادماه سال 1386 ساعت 10:10 ق.ظ