پرسش کلیدی این است:
"من کیستم!"
و تنها راه دریافت پاسخ آن است که :
سکوت پیشه کنی،هوشیار باشی و آگاه
افکارت را بنگری و بگذاری که بگزرند.
روزی، درخواهی یافت که سکوت حاکم گشته و حتی نجوایی از فکر به گوش
نمی رسد.
همه چیز ساکن شده ،گویی زمان از حرکت باز ایستاده است،
و ناگهان از خوابی چندین ساله بر میخیزی!
از چنگال کابوس رهایی یافته ای.
The authentic question is, "Who am I"?
And the only way to know is to be silent,
Be alert, be aware, watch your thoughts, and
Let them disappear.
One day, you will find all has become
silent…not even a murmur of thought.
Everything has stopped, as if time has
Stopped. And suddenly you are awake from
A long, long dream, from a nightmare.
اول از همه معذرت میخوام که این دو تا پست پشت سر هم من یه جورایی خصوصی شده. اما باور کنید این دوستی که الان مخاطب قرار داره هم به نوعی عاشق شعر هستش. و شاید این محیط وبلاگی من بتونه یه جورایی خلا ای رو پر کنه.امیدوارم همه و همه آرامش رو بیش از پیش لمس کنن.
چرا فکر میکنی که نمیشه دوباره مثل قبل زندگی کرد؟ کافیه قدم اول رو برداری . انسان همیشه میتونه شروع کنه و موفق هم بشه . انتظار چیزه خوبی نیست . منتظر شروعت هستم . مطمئن باش میشه.
سلام ای دوست عزیزم . خوشحالم که بعد از مدت ها بازم اومدی اینجا. راستش من هنوزم اوضاع خوبی ندارم . امیدوارم بازم پیش من بیای . راستی گلسا خوبه؟ خانواده محترم در سلامت به سر می برند انشا ا.. ؟ درسا چطور پیش میره ؟ خوشحال میشم اگه نوشته هام ، شعر ها و ... بتونه ذره ای از درد تنهایی بکاهه . منتظر حضورت هستم .
اما،من از تو لجبازترم و به همین دلخوش که نگاره هایی که با سر انگشتان دستم ترسیم می کنم
، برای دقایقی ؛ نه !!! … شاید ثانیه ای قبل از آمدن و رفتن تو ،
درست به قدر حیات یک حباب در این روزگار زندگی می کنند...
آه … آری