پزشکها معتقدند
من به بیماری آلزایمر دچارم
میدانم
دروغ میگویند.
هر روز صبح خاطرات تو رادر ذهنم مرور میکنم
برایت چای میریزم
شعر میخوانم
و میدانم
که رفتی
که نمی آیی
حتی نامت را فراموش نکرده ام
حالا نام دوستانم را فراموش کنم
یا راه خانه را گم کنم
چه اهمیتی دارد
وقتی حالا تنها حقیقت زندگی من
توئی ..