بیا...

در کلام نمی‌گنجی،
به آغوشم بیا
وبر پیکر خیس دلهره‌ها
نقش سراب بکش ....
می دانی!
این کلمات
طعم رنج آلود عشق را
چشیده اند
و در نیمه شب های عاشقی
تن به تُرد ی نسیم
سپرده اند ...

تلخ...

تمام قندهای توی دلم را آب کردم برای تو تویی که چایت را همیشه تلخ می خوری . . .

باران...

کسی به باران عادت نمی‌کند
هر بار بیاید
خیس می‌شوی.

خوشبختی...

خوشبختی...
همین در کنار هم بودن‌ هاست...
همین دوست داشتن ‌هاست...
در آغوش گرفتن‌ هاست......
خوشبختی ...
همین لحظه‌ های ماست...
همین ثانیه‌ هایی‌ست...
که در شتاب زندگی گم شان کرده‌ایم

بیا...

چشمانم را بستم تا پنهان شدنت را نبینم ...

یک , دو , سه... ده سال می گذرد....

هزار ده شمرده ام و تو هنوز نگفته ای :

بیا....
.
.

ســـرنوشـت...

به ســـرنوشـت بگـــــویــــــید

اسباب بازی هایـــــش بی جان نیستــــند ؛

آدمنــد ، می شکـــــنــــنـد ....

آرام تـــــــــر ... !

آرزوی تو ...

آرزوهایت بلند بود
دست‌های من کوتاه
تو نردبان خواسته بودی
من صندلی بودم
با این همه
فراموشم مکن
وقتی بر صندلی فرسوده‌ات نشسته‌ای
و به ماه فکر می‌کنی


آرام جانم...

دردِ بی عشقی ز جانم برده طاقت ، ورنه من
داشتم آرام ، تا آرام ِ جانــــــــــــــــــی داشتم

رهی معیری


بهانه...

بهانه بود!
تمام قابها را بشکن.
سراب بود!
تمام راهها را گشتم.
کدام پنجره آیا؟
کدام چشم؟
مرا بخواب دوباره نمیکنی مهمان؟
قسم به حسرت هر روزه ی نگاه دلم
قسم به گریه ی باران
قسم به شب ، به سکوت
دقیقه ای بی تو ، نمیتوانم بود.


بی مخاطب خاص...

من از اینجا خواهم رفت
و فرقی نمی کند
بهار رسیده باشد یا نه
و آخرین خنده مرا
کسی به یاد داشته باشد
من از اینجا خواهم رفت
و فرقی نمی کند
آغاز فصل چندم سال باشد
و فرقی نمی کند
عقربه ها می گردند
بر مدار ساعت ها یا نه...
من از اینجا خواهم رفت
با تپش قلبی
جامانده
در نبض دلتنگی

من...




آغشته به بوی تو
چون ساقه ی بیقرار ریحان در
باد

بی مخاطب خاص...

من گــمان می کــردم رفتنــت ممــکن نیسـت رفتنــت ممــکن شـد بــاورش ممکن نیست

بی مقدمه...

بی مقدمه آمدی!
راهه دلم را خوب میدانستی
حالا من هستم و تو و دنیایی که باشی هستم ، نباشی ...

گذشته...

گذشته های دور را می بخشم
چون اونا مثل کفشهای کودکیم برام کوچیکه
و با اونا از برداشتن قدمهای بلند عاجزم . . .
میخوام امروزو زندگی کنم ،
خواستی باش ،
نخواستی نباش . . .

تو...

آرزو دارم بهاران مال تو
شاخه های یاس خندان مال تو
گرچه درویشان تهی دستند ولی
ساده بودن های باران مال تو

تو...

احساس مرا
اندازه نگیر ...
تو را بی دلیل دوست دارم!

بال...

به نام او...

اینجا همه هر لحظه می پرسند :

ــ« حالت چطور است؟»

اما کسی یکبار

از من نپرسید:

ــ« بالت ...

*قیصر امین پور


تو...

داشتن تو یه قراره
بین قلب من و دریا

عید...

بوی عید داره میاد،
بوی سبزه و سمنو و سیر و سنجد و
سماق و سکه و سنبل و ماهی قرمز
یادش به خیر دوران خوش کودکی و لحظه ‌ی تحویل سال
چه شور و شوقی داشتیم!
چقدر صفا و صمیمیت‌ها پررنگ ‌تر بود

اما امروز ...

تو...



داشتم می نوشتم که یاد تو
دفتر خاطراتم را ورق زد
ناگاه قلم چرخید
نامت بر پهنه ی روزگارم درخشید
صدایت
همچو آوای هزار
شادی بخش ِ دل تنهایم شد
پرده ها کنار رفتند
آغوش گشودم رو به سوی آسمان نگاهت
آرزوهایم به واقعیت مبدل گشت
اینک
آفتاب را در آغوش خویش دارم
مهم نیست که دنیا تیره و تار گشته
مهم این است که چون تویی را در بر دارم

خدایا...


دروغ...

پزشکها معتقدند
من به بیماری آلزایمر دچارم
میدانم
دروغ میگویند.

هر روز صبح خاطرات تو رادر ذهنم مرور میکنم
برایت چای میریزم
شعر میخوانم
و میدانم
که رفتی
که نمی آیی
حتی نامت را فراموش نکرده ام
حالا نام دوستانم را فراموش کنم
یا راه خانه را گم کنم
چه اهمیتی دارد
وقتی حالا تنها حقیقت زندگی من
توئی ..

روز مهندس...



╗════════════════════════╔
بنای هستی بر مبنای هندسه است.
╝════════════════════════╚
┐────────────────────┌
مهندس! روزت مبارک
┘────────────────────└

تلخند...

شعار بزرگ ژاپنیها

اگر یک نفر می تواند کاری را انجام دهد, تو هم می توانی آن را انجام دهی.
اگر هیچ کس نمی تواند کاری را انجام دهد, تو باید آن را انجام دهی.

نسخه ایرنی این شعار

اگر کسی می تواند کاری را انجام دهد, اجازه بده آن را انجام دهد.
اگر کسی نمی تواند کاری را انجام دهد, چرا ما وقتمان را برای آن تلف کنیم؟!!!

عاشقی...

پرهیز از نگاه کردن به کسی که شوق دیدنش کلافه ات کرده ،
تردید مبهمی را به
یقینی روشن تبدیل می کند: عاشق شده ای.