یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد...
یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد...
یک قلمو می خواهمکَمَکی رنگو مقداری عشقبالهایم را که زمانیگم کرده امباز خواهم کشیدبر روی دیواری سختو بیروحکه هیچگاهرو به آسمان نکرده است..روزی خواهد آمدکه نه من می مانمو نه نقش بالهایمولیخاطره نقش خیس ِ بالهاو پسرکیکه عاشق پرواز بوددر ذهن سخت دیواربر جای خواهد ماند.20-4-91
هوبرت
سهشنبه 27 تیرماه سال 1391 ساعت 12:49 ق.ظ