-
یادآوری......
جمعه 4 فروردینماه سال 1385 12:26
قبلا هم گفتم مطالبی که من اینجا مینویسم . هیچ ارتباطی با اوضاع و احوال و...من نداره . لطفا به هم ربطش ندین .اینجوری منم راحت ترم.
-
زندگی درک زیبایی گلهاست.....
جمعه 4 فروردینماه سال 1385 12:10
زندگی را دریاب ...که زندگی حبابی بیش نیست . با زندگی عطوفت نما ... که زندگی عطش کویری بیش نیست. زندگی را به فردا واگذار مکن ... که دقایقی بیش نیست . به زندگی بنگر با چشم دل ... که زندگی نقاشی بیش نیست . زندگی را به خاطر بسپار ... که زندگی خاطراتی بیش نیست. زندگی در غربت و سیاهی ... سرابی بیش نیست. زندگی را انگونه که...
-
دوست داشتن..
جمعه 4 فروردینماه سال 1385 12:09
عشق را تن پوش جانم می کنی چتری از گل سایه بانم می کنی ای صدای عشق در جان و تنم آن سکوت ساکت و تنها منم من پر از اندوه چشمان توام آشنایی دل پریشان توام آتش عشق تو در جان من است عاشقی معنای ایمان من است کی به آرامی صدایم می کنی از غم دوری رهایم می کنی ای که در عشق و صداقت نوبری کی مرا با خود از اینجا می بری
-
تقذیم به یگانه...
پنجشنبه 3 فروردینماه سال 1385 19:34
سکوت اشک و تنهایی و غربت و تیرگی. همه و همه خصمانه حنجره ام را می فشارد. آه تلخی در بغضم و درد عجیبی در اعماق وجودم جاریست. غیر از این درد سنگین... وجود گرم و روشنی را در اعماق قلبم احساس میکنم.. وجودی که نور است و روشنایی دل ها. براستی همچون نامش ...... (بینا)
-
نیمه شب بزرگ..
پنجشنبه 3 فروردینماه سال 1385 19:26
دست به گیسوی شب بردم ترسید هراسان خودش را پس کشید گفتم نترس دختر ! من آفتاب نیستم سایه ای جامانده از عصرم کودکان پاپتی هم رهایم کرده اند ایجا کسی مرا راه نمی دهد درون خانه اش تو دیگر نرو ! اما دخترک رفت گم شد در میان درختان جنگل نشستم بروی تخته سنگی سفت نسیمی از سمت مغرب می آمد . آیا اینجا آخرین مقصد بود ؟ ! مقصد بد...
-
تقدیم به اونی که به انتظارش هستم..
پنجشنبه 3 فروردینماه سال 1385 19:23
In all my dream. I see a flower If you could hear sound of nightingale you know that is flow my heart در همه رویا هایم یک گل را میبینم اگر تو صدای یک بلبل را میشنوی.بدان که از قلب من جاری گشته است.
-
امیدوارم آدرس رو درست بهش داده باشی...
چهارشنبه 2 فروردینماه سال 1385 19:28
بدون شرح......
-
شب عید است و ...
دوشنبه 29 اسفندماه سال 1384 18:59
گویند خدا بالاست اما اگر به فراز ِ کاج نگاه کنی نخواهی دیدش. راستی چرا؟ اگر اعماق ِ معدن ها را بکاوی او را در طلای معادن نخواهی یافت اگرچه این نور ِ اوست که در هر چه شکوهمند است، می درخشد. چقدر او خوب و مهربان است! که روی حقیقت ِ زمین و آسمان روکش انداخته و خود را همچون عشقی، که مثل رازی در قلب حبس می شود، در پرده...
-
عید همه مبارک.....
دوشنبه 29 اسفندماه سال 1384 18:57
ستاره می گوید دلم نمی خواهد غریبه ای باشم میان آبی ها ستاره می گوید دلم نمی خواهد صدا کنم اما هجای آوازم به شب درآمیزد کنار تنهایی و بی خطابی ها ستاره می گوید تنم درین آبی دگر نمی گنجد کجاست آلاله که لحظه ای امشب ردای سرخش را به عاریت گیرم رها کنم خود را ازین سحابی ها ستاره می گوید دلم ازین بالا گرفته می خواهم بیایم...
-
تقدیم به آنشرلی
دوشنبه 29 اسفندماه سال 1384 11:34
کار ما شاید این است که میان گل نیلوفر و قرن پی آواز حقیقت بدویم.
-
به مناسبت آغاز سال ....
پنجشنبه 25 اسفندماه سال 1384 15:09
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید . . . . . . . . . . . . که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید این هم یه موزیک کلیک کن
-
لب...
پنجشنبه 25 اسفندماه سال 1384 15:05
سربازها در جنگ، لب مرزهای ما اسیر میشوند من اما، بی هیچ جنگی اسیر مرز لبهای تو شدم واگویه های پسری کله معلق