من نه منم ...اما

 

 چیستم من زاده ی یک شام لذتباز

 ناشناسی پیش می راند در این راهم

 روزگاری پیکری بر پیکری پیچید

 من به دنیا آمدم بی آنکه خود خواهم

 کی رهایم کردی تا با دو چشم باز

 برگزینم قالبی خود از برای خویش

 تا دهم بر هر که خواهم نام مادر را

 خود به آزادی نهم در راه پای خویش

 من به دنیا آمدم تا در جهان تو

 حاصل پیوند سوزان دو تن باشم

 پیش از آن کی آشنا بودیم ما با هم

 من به دنیا آمدم بی آن که من باشم...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد