می نویسم بر باد، تا نماند در یاد... واگویه‌های پسری کله معلق

یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد...

عناوین یادداشت‌ها

  • قرار... چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1392 00:32
    خواب تنها جائی ست که به دیدنم می آئی بیا برای تنوّع یک شب توی دنیا قرار بگذاریم !
  • دوستت دارم چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1392 00:32
    آنقدر دوستت دارم که پروانه ها گیج می شوند گل ها تعجّب می کنند و باران دلش آب می افتد !
  • عشق ساده چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1392 00:31
    عشق راز ساده ای ست پروانه گل را بلد ست !
  • باران چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1392 00:29
    باران خودش را هلاک کرد تا فهمید عشق نشانی توست که تنها پروانه ها می دانند !
  • تو را... چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1392 00:28
    تو را در دلم می نشانم از شاخه های خیالم سیب می چینم
  • خوب من شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 10:01
    شب ها که ماه نگاهِ تو را پیله می کند به زمین مهتاب رقـصِ پــروانـه می کند. --- امروزانه های احسان
  • موی تو جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 23:38
    غم های بزرگی داری و دست های کوتاهی! بنشین کنارم مویی آشفته و دروازه ی دلت را عریان کن! --- امروزانه های احسان
  • همسفر جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 23:36
    آسمان کوچکت را نمی بینم ابرها ایستاده اند و جهان، به صدای تو گوش می دهد چقدر باید، مرده باشی و تا زنده بمانی ؟ آزمون و خطایی در پیش است همسفر کژتابی های باد و آینه !
  • موهایت جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 23:35
    تکه تکه، از تو به تاراج می رود عاشقان این سال و دریای طوفانی ات مواظب موهایت باش! --- دلنوشته های احسان
  • نام تو، راز تو جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 23:34
    نام تو نبود راز تو نبود حکایت تشنه ی سرزمین باران بود چقدر با شام تو گریستیم دنیا، سبک نمی شود به شانه های تو می رسم خطم بزن!
  • دل تنگی... جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 23:32
    غمگین تر از تو همین گندمزار توست پروانه های عاشق، حکایتی دارند از پی دریای نهفته ات، چه می کنی محبوبِ سرزمین های تشنه ی بهاری ام ! --- امروزانه های احسان
  • داستان ها جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 23:30
    برای عاشقی ات، به دریا می روم قایقی می سازم و جهان را دور می زنم تو بر می گردی و قصه ات را، تمام می کنی بر می گردیم، به سر سطر!
  • کجا؟ جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 23:29
    گاهی به مردن ات آمده ام گاهی برای آمدنت، جنگیدیم کجا مانده ای تو! --- امروزانه های احسان
  • مهربانی جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 23:28
    مهربانی خورشیدی است که با طلوعش نور می‌آید صبح می‌شود و روزی نو آغاز می‌گردد مهربانی چشمه‌ای است که با جوشیدنش تشنه‌ای سیرآب می‌شود گلی می‌شکوفد و رودی جاری می‌گردد مهربانی بهاری است که با شکوفه‌های درخت ِ عشق می‌آید مهربانی خوب است و خوبی کسی نیست غیر از تو --- دلنوشته های احسان
  • شعر هایت جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 23:24
    این دست خط ِ تو نیست شعر های تو شعر هاییست که گلوله ها برای شقیقه نوشته اند --- امروزانه های احسان
  • ش ع ر جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 23:20
    شعر گلوله ایست که از گلوی مهربانی به سوی " هیچ " شلیک میشود --- امروزانه های احسان
  • ســـفـــــــــر جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 23:16
    از سفر نگو من خودم مرد سفرهای نرفته ام غریبه ای چشم به راه مسافری که هیچ وقت نمی آید از سفر نگو --- امروزانه های احسان
  • ق ه و ه جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 23:14
    قـهـوه جـوش می زنـد به قهوه جوش و نمی داند خانه بوی تو را دم می کند هر دم ! --- امروزانه های احسان
  • شعر جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 23:10
    دهانت را می بندند مبادا شعری بگویی که دهان مردم باز بماند --- امروزانه های احسان
  • راه جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 23:10
    راه عبورم اما بسته است راه گریزم دیگر نیست ... --- امروزانه های احسان
  • نوشته هایم جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 23:08
    این جا همه چیز شکستنی است واژه ای می گذارم روی کاغذ تا نشکند --- امروزانه های احسان
  • عطر تو جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 23:07
    آمدنت شامه نواز است. . . عطر تو را خوب می شناسم... بوی دردسر میدهد!!! --- امروزانه های احسان
  • مترسک جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 23:06
    من آن مترسک کورم که مانده ام حیران میان مزرعه ی آفتابگردان ها... --- امروزانه های احسان
  • ب ا ر ا ن جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 23:05
    ابرها / چیزی نمی گویند به گریه های تو دل بسته ایم خاموشی بدی می گذرد " حریفا / میزبانا !" --- دلنوشته های احسان
  • ب ی م ا ر جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 23:04
    چه فرقی میکند سال مار باشد یا نباشد وقتی بی تو تمام سال بی مارم... بیمار... --- امروزانه های احسان
  • باران جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1392 23:03
    ایستادنت / هنوز بیهوده نیست دل آتشناکی برابرت! اسطوره ی باران بر تو می تازد روایت نگاهی بر پا کن!
  • فصل دیگر پنج‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1392 00:30
    در چشمانت می ایستم و صف باران را، دوباره می بینم این فصل دیگری ست نمی توان از تو گذشت!
  • همینجوری ها پنج‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1392 00:29
    فصل نو و خانه ی نو به رویاهای تو سفر می کنم وقتی همه چیزی از تو می گوید باران تابستانی هم سفری دارد!
  • یادی از عید هایی که در کنار پدر و مادر نبودم چهارشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1392 17:46
    راستش این متن رو دوست خوبم و همسفرم در اردوی جهادی سال نوروز 1389 نوشت که من اصلاحاتی رو ضمیمه کردم. راستش قضیه از اینجا شروع شد که اواخر سال 88 توی سایت بنیاد ثبت نام کردم بطور اتفاقی و همینطوری تصمیم گرفتم به غیر از کارهای پژوهشی و حضور توی جشنواره ها واسه برنامه های فرهنگی بنیاد نخبگان نیز شرکت کنم. چند تا برنامه...
  • نامت چهارشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1392 10:24
    نام کوچکت را نمی دانم با این همه جهان را، در اسطوره های تو می بینم