می نویسم بر باد، تا نماند در یاد... واگویه‌های پسری کله معلق

یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد...

عناوین یادداشت‌ها

  • تنهایی چهارشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1392 10:23
    تنهایی! رفیق خلوت تو جز دویدن، چه مژده ای داری!
  • ... چهارشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1392 10:22
    می بینی شان! این صبوحی زدگان هنوز در خوابند دریا، در تو چه می کند!
  • تاریخ چهارشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1392 10:18
    تاریخ حس دیگری دارد وقتی قصه ای درمیانه نباشد !
  • یاد... چهارشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1392 11:07
    یادم کردی و من از شوق دیگر نمی‌خوابم...
  • گم شدم... سه‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1392 23:27
    گم شده ام در جایى که تمام چیزها آشکارا و به وضوح پیدایند...
  • ... سه‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1392 22:01
    خانه ای متروک بغضی کهنه بادی بی پروا شیشه هایی ترک خورده خاطراتی سوزاننده تمام دارایی خانه قدیمی پدریست از پس آن پنجره ها، به جای بغض، لب خندان تو را با وجد مینگریستم
  • دلم... یکشنبه 4 فروردین‌ماه سال 1392 11:51
    دلم نیل ِ خون است عصا نمی خواهد کافی است اشاره کنی شکافته می شود
  • ممکن... جمعه 2 فروردین‌ماه سال 1392 14:34
    غیر ممکن بودم با یک نگاه ساده ی موّاج ممکنم کردی
  • تشنگی... پنج‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1392 18:54
    از لبهای تو چه پنهان تشنه‌ام تشنه بتاریخ اول فروردین نود و دو
  • بهار... پنج‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1392 18:53
    بیزارم از بهار با آن شکوفه‌های مسخرۀ گیلاسش که چشمهای بستۀ تو را یادم می‌آورد بیزارم از بهار با آن هوای احمقانه‌اش که نه سرمای رفتنت را به صورتم می‌کوبد نه گرمای دلپذیر ِ بودنت را به رُخم می‌کشد بیزارم از بهار و آواز ِ بلبلان ِ شهوترانش که نه از عشق بویی بُرده‌اند نه از عاطفه تنها چند شاعر ِ بی‌سواد را بی‌سوادتر از...
  • ما را بس... پنج‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1392 18:51
    شب ِ من هیچ ندارد اگر، امّا، تو که ماهش هستی؟ دل ِ تو ماه ِ شب ِ تنهایی است و همین پنجرۀ خانۀ ما را کافی است بتاریخ اول فروردین نود و دو
  • نیا... چهارشنبه 30 اسفند‌ماه سال 1391 09:56
    نیا بهار ... هوا را عاشقانه نکن بین من و او هنوز زمستان است!
  • بوی عیدی (فرهاد) سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1391 22:11
  • شعر... یکشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1391 23:14
    شعر اگر دست مرا بسته است شعر اگر حال منِ خسته است لطف نموده که به من سر زده‌است به روی تصویر تو ضربدر زده‌است شعر مرا ز ناز تو نوش‌تر از بغل نحس تو آغوش‌تر شعر مرا رهانده از بند تو قدر حریف طرحِ لبخند تو شعر نبود عشق کجا؟ من کجا؟ شعر نبود فلج بُدم از دو پا شعر نبود سیب هوس کال بود از دهنم تا به دلم لال بود شعر...
  • خورشید من... یکشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1391 09:59
    تو باشی نیازی به خورشید ندارم می خواهم فتوسنتز را در کنار تو تجربه کنم
  • درد... یکشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1391 09:56
    درد از آنجا آغاز می شود که در عین داشتنت نداشته باشمت
  • ... یکشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1391 09:54
    دنیای بی وفا را قربانی بهشت کردند تا من اینجا جهنم شان را آغوش باشم
  • اعجاز شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 10:58
    معجزه که شاخ و دم ندارد! سلیمان با هدهد حرف مى زد، من با تو ؛ تویى که هیچوقت نیستى ... --- امروزانه های احسان بی مخاطب خاص بتاریخ بیست و ششم اسفندماه نود و یک
  • چشمان تو... شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 10:58
    شاعـــــران درگیر ِ چشمان تو اند روزها با واژه مهمــــــــان تو اند شب شود با یک بغل بیت الــــغزل شــب نشین ِ، چشم، گــریان تو اند --- امروزانه های احسان بی مخاطب خاص بتاریخ بیست و ششم اسفندماه نود و یک
  • ترس... شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 10:56
    همیشه می ترسم که بهار بیاید و زمستان هنوز نرفته باشد --- امروزانه های احسان بتاریخ بیست و ششم اسفندماه نود و یک
  • نقاش... شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 10:56
    هیچ وقت نقاش خوبی نـخواهم شد امشب دلی کشیدم شبیه نیمه سیبی که به خاطر لرزش دستانـم در زیر آواری از رنگ ها ناپدید ماند ... --- امروزانه های احسان بی مخاطب خاص بتاریخ بیست و پنجم اسفند ماه نود و یک
  • کاش میگفت... شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 10:54
    کاش می گفت، همین امشب، مهمان گلهای پیراهنم باش --- امروزانه های احسان بی مخاطب خاص بتاریخ بیست و پنجم اسفند ماه نود و یک
  • استقبال... شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 10:52
    از بدرقه خسته ام دلم استقبال می خواهد.....! --- امروزانه های احسان بی مخاطب خاص بتاریخ بیست و پنجم اسفند ماه نود و یک
  • شال گردن... شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 10:51
    یک شال گردن به زمین افتاده همیشه نشانۀ یک آدم ِ سر به هوا نیست گاهی آدم برفی ها هم خودکشی می کنند ... --- امروزانه های احسان بی مخاطب خاص بتاریخ بیست و پنجم اسفند ماه نود و یک
  • خیال... شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 10:51
    تمام بدی ِ خیال اینست: تو را می شود دید، نمی شود بوسید ..... --- امروزانه های احسان بی مخاطب خاص بتاریخ بیست و چهارم اسفند ماه نود و یک
  • مترسک... شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 10:50
    مترسک آهی کشید و به دوردست ها خیره شد حتی دیگر کلاغ های هر شبی هم سراغی از او نمیگرفتند دخترکی را دیروز همراه پیرمرد صاحب مزرعه دیده بود،بعد از روزهای متمادی که تا کیلومترها اطرافش حتی پرنده ای هم پر نمیزد دخترک کنارش مکثی کرده بود،به آستین هایش که در باد تکان میخورد مدتی خیره مانده بود و پرسیده بود: پدربزرگ مترسک ها...
  • حال من... شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 10:48
    حالِ من چون بادی است عطرِ تو را زوزه‌کشان بر شانه می‌کشد... --- امروزانه های احسانی بی مخاطب خاص بتاریخ بیست و چهارم اسفند ماه نود و یک
  • فدای سرت... شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1391 10:47
    فدای سرت کمی فقط کمی منو به خودم برگردون. --- امروزانه های احسانی بی مخاطب خاص
  • رفتن... جمعه 25 اسفند‌ماه سال 1391 23:02
    بوی رفتن می‌دهی در را باز می‌گذارم وقتی برو که گنجشــک‌ها و ســتاره‌ها خوابــــــــند…
  • می آیی جمعه 25 اسفند‌ماه سال 1391 22:36
    می آیی و من خیلی وقت است که رفته ام این تکرار یک واژگونه تقدیر است از آن گذشته های سرد که من از راه رسیدمُ تو رفته بودی ... --- امروزانه های احسان بی مخاطب خاص بتاریخ بیست و پنجم اسفند ماه نود و یک