می نویسم بر باد، تا نماند در یاد... واگویه‌های پسری کله معلق

یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد...

عناوین یادداشت‌ها

  • خیال تو ... چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1392 16:08
    خیالت آنقَدَر دور و برم ریخته است که هر طرف می چرخم می خورم به تو
  • زندان عشقت... چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1392 16:07
    دلم زندان عشق ست در حصار بلند چشمانت باران خودش را خسته می کند هیچ رؤیائی توان فرار از سلّول خیالت را ندارد !
  • اینجا... چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1392 16:07
    این جا یک منطقۀ عاشقانه است عکسبرداری پیگرد سرایت دارد !
  • به شوق تو ... چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1392 16:06
    بگذار خیال کنند معشوق من توئی چیزی که از تو کم نمی شود در عوض من سرم را بالا می گیرم و با لبخند حسود هر عابر کلاه از سر بر دارشته روی سینه ام می گذارم و اینگونه هر روز یک شهر را قدم می زنم در تو !
  • ساحل تو یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 18:54
    در یاد تو می نشینم و به امواجی می نگرم که در رنگُ نور در ساحل قلب خفته ام شکسته می شوند که عشق ساحل ندارد و طوفان چرا
  • بهشت تو... یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 18:37
    سیب ام پر از وسوسۀ افتادن آغوشت کجاست ؟! باید به بهشت برگردم !
  • تو... یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 18:37
    تو چون درختی سبز در دلم نشسته ای و مرغان عشق را دعوت به خواندن می کنی !
  • دلم... یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 18:36
    نگاه نکن دلم خودش را جلو می اندازد من تو را با همۀ وجودم دوست دارم !
  • دوستت دارم... یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 18:36
    عشق که می وزد مثل تصنیف های بی شاعر پر می شوم از کوچه بازار چشمانت تو را من قدیمی دوست دارم !
  • من پیش تو... یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 18:35
    مثل پروانه ای که حواسش پیش گل ها می رود من پیش تو تا عشق گم می شوم !
  • دلم... یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 18:35
    دلم شکارچی تنهائی ست که در حوالی ات رؤیا می زند !
  • خورشید من... یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 18:35
    چه کسی ستاره ها را چیده آفتاب را شکسته است ؟! دست رفتنت به خون آسمان من آلود ست !
  • برای بهترینم... یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 18:34
    محبوبم ! بی تو من به پروانه ای می مانم که گل هایش را چیده اند و با چه دلبستگی به اندوهی نبودشان را می گرید! خاطرات چون قطره های سرد و بی وقفه روز و شب در خیالش می چکند و دلش را فرسوده می کنند. بی تو من خسته ازین تکرارم که دلم را بخاطر خواستنت ساکت کنم و آن را در سینه ام بفشارم و در قطره های کوچک جوهر بر ذهن کاغذ...
  • قمار زندگی... یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 18:33
    من دلم را وسط می گذارم تو کمی آفتاب کمی لبخند و کمی از گل ها چشمانت قماری ست که باید بازی کرد زندگی خرج دارد !
  • تو نیستی... یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 18:33
    تو نیستیُ من میان ریختُ پاشِ رؤیاها دنبال دلم می گردم !
  • ردپای تو یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 18:32
    جغرافیای دلم بهشت گم شده ای ست در حصار ردّ پای تو !
  • من بی تو... یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 18:31
    مرا سرزنش نکن اگر با ابرها حرف می زنم من "تو" ندارم
  • چشمانت... یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 18:31
    چشمانت مجتمع مسکونی رؤیاهاست !
  • برگرد... دوشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1392 17:57
    تمامِ احساسم ! تمامه احساسم، دوباره برگرد...
  • بوسه ... دوشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1392 17:53
    برایِ من، پرواز ؛ اوج گرفتن تا لبهای توست....
  • معجزه... دوشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1392 17:50
    وعده دادی باز می گردی ؛ اگر ، پاییز در تقویمِ تابستان بیاساید! بیا امروز این شهر خیسِ باران است...
  • طعم لبانت... دوشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1392 17:42
    واژه ها درگیرِ رویش؛ حسِ من، در گیرِ تو. تشنه از طعم لبانت، لب فرو خواهم بست...
  • قانون... دوشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1392 17:37
    نسبیت فیزیک چگونه شرح میدهد؟ زمان بی تو، کند و با تو تند میگذرد!...
  • عشق... دوشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1392 17:34
    و هیچکس نگفت که عشق با دسته ای فرو رفته از خنجر در قلبش به دنبال دستان من بود
  • هنوز... دوشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1392 17:30
    هنوز از ادراک روشن زمان کودک خواب پلکهایش سنگین است . هنوز لحن صادقانه شعر معصومانه می بارد. هنوز آغاز سلام آبروی حضور عشقیست که پیش از آنکه حرف آخر از دهان بیفتد در این هجوم تنهایی در کنار مدار تقدیر تا ابد پنجره نگاه را به دل باز خواهد کرد...
  • برای عشق دوشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1392 17:29
    حرف را به خاکستر باید سپرد " شب را به عاشق " و تو را به تمام دل تنهای من " .. میدانی نگاه را بر تمامیت خواب انتظار به ابهام گذر زمان خاطره ای ست که به یادش دارم .
  • و عشق... دوشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1392 17:26
    و عشق این مهمان از راه رسیده چه ناگهان از جانت نیز میزبان تر در ابتدای آفرینش از رفتن و تا ابد در سفر راهی شدن ساز شوری ابدی را در تو کوک میکند.
  • اندکی تا مهر باقیست... دوشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1392 17:25
    چشم هایم را باز کنم تو تار میشوی ... من حتی به دیدن رویای تو عادت کرده ام ... قصه بسیار ساده است تو وقتی میخندی دنیا معطر میشود و از سرریز شکوفه های گونه ات مهرماه در من متولد میشود ...
  • این روزها... دوشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1392 17:23
    این روزها قصه ات تنها بهانه ی سرودن این شعرهاییست که سکوت هرشب مرا پر میکند...
  • بیا... دوشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1392 17:22
    بیا نیمه عاشق ترم را ساز کن...