در ان مدت نگاه دریده ای ، پشت چشم نازکی ، نگاه تلخی هیچ یک را ندیدم...حرف ناحقی هم نشنیدم...بی انصافی هم در حقم روا نشده...بی وفایی هم ندیدم...بی معرفتی هم ایضا آنچنان پررنگ نبوده...
سکون و درجا زدنی هم برایم نبوده ، حرکت داشتم به پیشرو و فرداها...دروغ و ناروا و غر و غیبتی هم نشنیدم...عشقی هم برایم در کار نبوده که بگویم شکستی خوردم...هیچوقت هم انتظاری از دیگران و عزیزانم نداشتم که بخواهم از نشدنشان دلگیر باشم... از رویاها و آینده ی دلخواهم دورم اما بی تلاش هم نبودم...
با اندک تخفیفی راحت بگویم بدی از کسی ندیدم که آزاری ببینم و دلگیری از آدمها داشته باشم...
دنیا هم سفید و روشن است مثل همیشه زیباست ، قبول دارم کمی این روزهایم پر دغدغه تر از همیشه است اما میدانم از پسشان بر میایم و رفیقم آخدا هم چون همیشه حامی و همراه من است و روی قشنگیهای دنیا سایه ای نیوفتاده...
اما همه چیز هم رو به راه نیست ! تا دلتان بخواهد از خودم شاکیم و گاهی از خود رو برمی گردانم...
دلم برای خیلی ها تنگ است مدتیست که خیلی از خوبهای زندگی ام رو به درد روزمرگی و کار و مشغله ندیدم اما بیشتر از همه دلم برای خودم تنگ شده ، کمی به خودم بی انصافم شاید تمام پرتوقعی هایی که از خودم دارم باید کمتر شوند ، نمیدانم اما این روزها کمتر خود را دوست دارم ، شاید اینقدر بدی هایی را ندید گرفتم و خود را ماخذه کردم که دیگر کمی با خودم غریبه شدم ، شاید مدتیست زیاد از گل انار دل نازک غافلم و زیادی دیگر او را اذیت کردم ، خداکند فقط با من قهر نکند... : )
شاید یک آدینه ی خلوت فرصت خوبی برای حجم زیادی فکر و تصمیم باشه...