عشق تو... غزل بیستم

دولت عشقت ز دنیا بی نیازم می کند

هم شکستم می دهد، هم سرفرازم می کند

می نهد بر دوش من صد بار منت آسمان

تا که یک بار آشنا با اهل رازم می کند

کرده سرگرمم به بازی روز و شب چون کودکان

مام این دنیای دون گویی که نازم می کند

هر چه گیرم دامنش را بلکه گردد یار من

از سر خود آن پریشان طرّه بازم می کند

کرده مغرورم به خود آنگونه کز کبر و غرور

صعوه آسا در نبرد شاهبازم می کند

هر کسی را از مجازی در حقیقت می برند

لیک این افسانه از حق در مجازم می کند

این تحول های گوناگون همایون عاقبت

در قمار زندگانی پاکبازم می کند 


نظرات 4 + ارسال نظر
نبات شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 12:10 ق.ظ

سلام
چون ادرس نذاشته بودین خیلی فک کردم تا یادم اومد کوتاه نوشت های کیو دوست داشتم سخت بودیادم اومدن:)
بله کوتاه نوشت هاتون فوق العاده اس
یادمم نمیاد از کدوم وبلاگ به وبتون رسیدم مال چند سال پیشه
دوست دارم دوباره کوتاه نوشت هاتون رو بخونم:)
همیشه هم قالبتون یه جوری بود که یا کد نمیداد یا نظر ثبت نمیشد....یا دقیقا مثل الان کد میزدی میگفت اشتباه

ارام پنج‌شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 11:57 ب.ظ http://ghasam.blogsky.com

khoshhalam mibinam hame mesle khodam az in 2nya del nakandan....

نبات دوشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 09:06 ب.ظ

خیلی وقته اپ نکردی پسر سر به هوا

نبات جمعه 15 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 11:35 ب.ظ

بلگفا که مارو بی خانمان کرده
شماها چرا نمینویسین؟:(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد