و تو....

چه صادقانه دروغ میگفتی آنقدر که توانستی با سر انگشتان سیاه شب تصویر سپیدی صبح را در آسمان ترسیم کنی چه صمیمانه دروغ میگفتی آنقدر که توانستی ساقه های سبز احساسم را به دستان سرد باد تقدیم کنی و من پیوسته خوشحال بودم کاش همه مثله تو دروغ می گفتن
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد