کاش میشد...

می شود با تو چه آسان حرف زد
زیر احساس درختان حرف زد
بی ریا، بی پرده پیشت گریه کرد
با تو با چشمان گریان حرف زد
از غم یک شمعدانی که غریب
مانده در اندوه گلدان حرف زد
با تو که خوبی از این پس خوب نیست
بیش از این در پرده پنهان حرف زد
باور بارانی چشم منی
با تو باید زیر باران حرف زد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد