در تب دیدار تو ...

ای گل من سوی تو باز آمدم  

بر سر کویت به نیاز آمدم 

 با شب و شبنم به مصلای عشق  

در پی خورشید نماز آمدم  

درتب دیدار تو افروختم  

شعله شدم شمع شدم سوختم  

ای رخ تو ماه دلآرا دل  

مهر تو تابنده به شبهای دل  

گر نبود مهر تو و ماه تو  

وای من وای من وای دل  

درتب دیدار تو افروختم 

 شعله شدم شمع شدم سوختم  

تا که تو را در تو تماشا کنم  

 آینه و آب محیا کنم  

شور جنون زد به سراپای من  

تا دل خود لاله صحرا کنم  

درتب دیدار تو افروختم  

شعله شدم شمع شدم سوختم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد