چه گذشت؟
-زنبوری پر زد
-و در پهنه ی...
-وهم . این سو ، آن سو ، جویای گلی.
- جویای گلی ، آری ، بی ساقه گلی در پهنه ی خواب ،
نوشابه آن ...
- اندوه.اندوه نگاه:بیداری چشم ، بی برگی دست.
-نی.سبدی می کن ، سفری در باغ.
-باز آمده ام بسیار،و ره آوردم : تیناب تهی.
-سفری دیگر ، ای دوست ، و به باغی دیگر.
- بدرود.
بدرود ، و به همراهت نیروی هراس.
" سهراب سپهری "