خون عاشقان...


این طرف مشتی صدف ،آنجا کمی گل ریخته

موج،ماهی های عاشق را به ساحل ریخته

بعد از این در جام ما تصویر ابر تیره است

بعد از این در جام دریا ماه کامل ریخته

مرگ حق دارد که از ما روی برگردانده است

زندگی در کام ما زهر هلاهل ریخته

هر چه دام افکندم آهوها گریزان تر شدند

حال،صدها دام دیگر در مقابل ریخته

هیچ راهی جز به دام افتادن صیاد نیست

هر کجا پا میگذارم دامنی دل ریخته

عارفی از نیمه راه تحیر بازگشت

گفت ،خون عاشقان منزل به منزل ریخته

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد