اینک عشق ، اینک بهار
اینک مرا رهسپاری ، با پای عشق به بهار
در چله زمستان ها ،
با صدای نازک گنجشک ها در جیب های باد
و دامانی بلند بلند
از عطر ریحان ها
نسیمی از حریر
در مهتابی خواب ها
کوزه ای از گلاب
در صبح دیدار ها
اینک تو با چتر آفتاب در قایق رودخانه ها
اینک من یک پرنده شاد
از بند ها آزاد ، بر شاخه رهایی
عید سال 1389
(بینا)
باید ببخشی من از شعر نو و سفید! و اینا خیلی بلد نیستم لذا نظر نمیدم . ولی خدایی اینکاره بازی ها . خوشحال میشم بازم اگه گذاشتی خبرم کنی .