اعجاز نفیس


باد فروردین وزید و چون مسیح اعجاز کرد  

ناز نازان غنچه چشم از خواب نوشین باز کرد 

گوشه چشمی بر باغ افکند و با افسونگری 

جلوه ای مستانه کرد و ناز کرد و ناز کرد 

چشم مشتاقان گل بر چهره ی او خیره ماند 

هر یکی در دلربائی راستی اعجاز کرد 

بر فراز شاخه ی نو رسته ی سروی بلند 

بلبلی با بی قراری نغمه ای را ساز کرد 

گوشه ای پروانه ای با رنگ های دلپذیر 

نرم نرمک پر گشود و دلبری آغاز کرد 

ناگهان از راه آمد مست  زنبور عسل 

شهد گل را نوش کرد و بی خبر پرواز کرد 

  

(بینا)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد