«کوچه»



امشب نزدی سر به گدای سر کوچه 
یخ بسته نگاه و مژه های ترِ کوچه 

آلوده ی چشمان تو بودن هنرم بود 
در پرده ی آسیمه ی بازیگر کوچه 

چشمان تو افسانه ی شیرین غزل هاست 
آموخته ام این سخن از منظر کوچه 

سرد است هوا.. شعله ی سوزانِ نگاهت 
دیری ست نتابیده به سر تا سرِ کوچه 

تا رفتی ازین کوچه هوا از رمق افتاد 
چشمان تو انگیزه ی هر مصدر کوچه 

آواز دل انگیز سحر سخت برآشفت 
آهنگ قدم های تو بود از برِ کوچه 

اصل و نسب و ریشه ی این کوچه تو بودی 
همسایه و هم سایه و هم همسرِ کوچه 

برگرد نظر کن به گدای سرِ کویت 
در جاده ی پر پیچ و خمِ آخرِکوچه 

در کوچه ی تاریک دلم جای تو خالی ست 
بانوی غزل های تــــَـــرَم ، دلبرِ کوچه 

نظرات 1 + ارسال نظر
حامد آذری پور پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:53 ب.ظ http://tootia15.blogfa.com

ممنون ازینکه شعر منو گذاشتید تو وبلاگتون..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد