باور..


حال همه ما خوب است 
نشسته ایم دور آرزوهایمان، 
و دردهایمان را 
به خاطرات هرگز نداشته مان 
گره میزنیم..... 
زخم هایمان را هم 
یکی یکی از خاطرات مغشوشمان خط میزنیم 
و ترانه های مان را 
نثار مادران مصلوب دارهای نبافته میکنیم 
شاید تهمینه ای میانشان باشد...... 
مینویسم:حال همه ما خوب است. 
و انگشتهای تاول زده از حیرتم را زیر میز پنهان میکنم. 
تو اما......باور نمیکنی! 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد