هیچ رؤیائی
زیباتر نمی شود
وقتی
فقط مهتاب را تن می کنی
و بوسه هایم را
و زنی که با قلبی عاشق
بی پروا می شود
و دکمه ای
بر تن خیالم نمی گذارد
تا تنها چیزی که خواستنش
در من می ماند
"بیش تر" باشد
وقتی که تو
در بستر اندیشۀ من می خوابی