به شوق تو ...

بگذار خیال کنند

معشوق من توئی

چیزی که از تو کم نمی شود

در عوض

من سرم را بالا می گیرم

و با لبخند حسود هر عابر

کلاه از سر بر دارشته

روی سینه ام می گذارم

و اینگونه هر روز

یک شهر را

قدم می زنم در تو !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد